
به هیچ چیز علاقه ندارم! راهنمای کشف علایق + فایل PDF
آنچه میخواهم در این مقاله درباره آن بنویسم، پرداختن به برخی دلایل از دست دادن علاقه و اشتیاقمان به کارها، بیان روشهایی برای پیدا کردن اهداف و علایق اصلی خود بهمنظور رسیدن به خودشناسی بیشتر است.
روشهای گوناگونی برای پیداکردن علایق و اهداف اصلی و دستیابی به شناخت بیشتر خود وجود دارد، آنچه در اینجا ذکر شده است، حاصل گفتگویی درونی بوده تا استعداد و علاقه واقعی خود را پیدا کنم، رسالت و معنای زندگی خود را بیابم و سپس به سبکی شخصی برای زندگی خود برسم.
پس از آن است که میتوانم به زندگی خود معنای کاملتری ببخشم.
***
نمی دانم، تاکنون شده است که علاقه و اشتیاق خود را نسبت به تمام کارها از دست بدهید؟ امیدوارم چنین تجربهای نداشته باشید اما اگر چنین شرایطی را تجربه کردهاید خواندن این مقاله را به شما نیز توصیه میکنم.
چرا به هیچ کاری علاقه ندارم؟
شاید شنیده باشید که عدم علاقه و اشتیاق ممکن است از نشانه های افسردگی باشد من نه آن را تایید و نه آن را رد می کنم.
آنچه برای من روشن شده این است که حتی افسردگیهایمان نیز حرفی برای گفتن دارند.
تمام حالات درونی و روحی تو نشانههایی هستند که می خواهند با تو صحبت کنند. کافی است زبان آنها را بیاموزی و با آنها ارتباطی دوستانه برقرار کنی. در چنین شرایطی است که می توانی در هنگام مواجهه با هر احساس ناخوشایندی در درون خود برای مدتی مکث کنی،سپس از آن احساس و حال درونی بخواهی با تو صحبت کند.
*****
به همین منظور از احساس افسردگی خود علتش را جویا شدم از او پرسیدم چه پیغامی برای من دارد. چه چیزی را لازم است در زندگی خود تغییر دهم؟
سپس تمام پاسخهایی که دریافت کردم را در جایی یادداشت کردم، از آنجاکه با نوشتن ارتباط بهتری میگیرم، عمده افکارم را مینویسم. نوشتن درباره افکار، ذهن من را متمرکز میکند و از پرش و حاشیهروی آن تا حدود زیادی جلوگیری میکند. علاوهبرآن، آنها برای همیشه ثبت می شوند و در آینده و حتی سالهای بعد نیز میتوانم آنها را مرور کنم و پیشرفت و یا حتی تغییر نگرش خود را بببینم. این یکی از سرگرمیهای موردعلاقه من است که تکه نوشتهای از افکار گذشتهام را در گوشهای بیابم؛ البته شما میتوانید آنها را در جایی امن نگهداری کنید که فقط خودتان قادر به دیدنشان باشید؛ چنانچه شما هم چون من تمایل به نوشتن افکار خود را دارید، پیشنهاد میکنم این شیوه را حتما دنبال کنید.
نتایج گفتگوی درونی با احساس افسردگی
در این گفتگوها متوجه شدم که نوعی احساس ناشی از “ناامیدی از نتیجه” علت این احساس ناخوشایند است. من تقریباً علایق خود را شناخته بودم اما همچنان در انجام کارهای موردعلاقهام نیز اهمال میکردم. دلیل آن این بود که کسب نتایجی را در کوتاهمدت از خود انتظار داشتم که در بلندمدت میتوانستم به آن دست یابم.
حال درونی من بهشدت وابسته به نتایج ملموس و عینی شده بود. برای بسیاری از ما پیش آمده که در دوران تحصیل نیز چنین شرایطی را تجربه کرده بودیم. برای مثال اگر چند روز و چند ساعت را صرف مطالعه دروس میکردیم ولی درنهایت نمره و یا نتیجه مطلوب و خواستهشده را در امتحان به دست نمیآوردیم بهاحتمالزیاد حتی اگر موردسرزنش و مقایسه قرار نمیگرفتیم، قطعاً به خاطر تلاش خود هیچوقت تشویق نمیشدیم. آنچه از تلاش ما ارزشمندتر بود، نتیجه نهایی بود.
نتیجه نهایی ارزشمند است. اما باید نحوه نگرش خود را نسبت به نتیجه نهایی تغییر دهیم.
به نتیجه پایانی بهعنوان یک نشانه نگاه کنیم. تناسب میزان تلاش و رضایت از نتیجه را بررسی کنیم و آنها را باهم بسنجیم. در صورت عدم رضایت از نتیجه و بهمنظور بهبود آن پرسشهایی را مطرح کنیم. در پی یافتن راهحل ایدههایی را طراحی کنیم. مطالعه کنیم، جستجو کنیم و یا به یک مشاور خوب در آن حوزه مراجعه کنیم و سپس نتایج خود را ارتقا ببخشیم.
یک اصل مهم که باید به آن توجه کنیم این است که نتایج به ارزشمندی ذات ما گره نخورده است. ما نباید هیچ صفت مادی را به ذات خود گره بزنیم. اگر صفت مادی را علت و دلیل ارزشمند شمردن خود بدانیم درصورتیکه آن صفت مادی به هر دلیلی از دست برود با خلأ و پوچی درونی روبهرو میشیم که میتواند به شکلهای مختلفی چون احساس افسردگی و از دست دادن اعتمادبهنفس یا سردرگمی، کلافگی و چنین مشکلاتی خود را بروز دهد.
یکنواختی دلیل از دست دادن علاقه و اشتیاق
یکی دیگر از عوامل احساس غم و یا افسردگی خفیف میتواند یکنواختی زیادی باشد.
چه مقدار از روز را صرف فعالیتی متفاوت میکنید؟
همیشه یک فعالیت تازه به زندگی خود اضافه کنید. از خود بپرسید؟ چه چیزی لازم است به زندگی من اضافه گردد؟ برنامه روزانه من چه چیزی کم دارد؟
پاسخ میتواند از چند ساعت مطالعه تا رفتن به کلاس رقص متفاوت باشد. ممکن است نیاز داشته باشید در طول روز وقتی را برای مطالعه یک کتاب جدید صرف کنید. ممکن است نیاز باشد یک فعالیت ورزشی را آغاز کنید، به پیادهروی بروید، یوگا کار کنید و یا هر پاسخی که از درون خود دریافت میکنید. شاید پاسخ دیدار خانواده و دوستان یا حتی رفتن به یک کافه آنهم بهتنهایی باشد. همهچیز بستگی به شرایط فعلی و نیازهای درونی شما دارد. آن چیزی را انتخاب کنید که بیش از هر چیزی به شما شوق انجام دادن میدهد و البته با شرایط فعلیتان امکانپذیر است. حتی میتوانید لباسهای رنگی و شاد را انتخاب کنید اگر دراینباره، احساسِ نیاز به تغییر دارید. همهچیز به خودتان بستگی دارد. یک یا چند مورد را انتخاب کرده و آن را برای دفعاتی بهدلخواه اجرا کنید. مثلاً یکبار در هفته. بهتر است آزادی زمانی برای آن قائل باشید. نخواهیم که حتماً در ساعت مشخص و تعین شدهای در هفته آن را عملی کنیم، ازآنجاکه هدف ما ایجاد تنوع و رفع یکنواختی است، با آزادی همسو است. پس کافی است فقط کلیت زمانی آن را مشخص کنیم.
علایق خود را شناسایی کنید.
وقت آن است که به شناسایی علایق خود بپردازیم. یک دفترچه تهیه کنید و نام آن را دفترچه علایق بگذارید. هر آنچه فکر میکنید به آن علاقه دارید را در آن دفترچه یادداشت کنید. این لیست میتواند موارد بسیار نامرتبطی را در خود جای دهد. در این مرحله به تحلیل و حسابوکتاب کردن نپردازید. هر آنچه را که فکر میکنید ممکن است به آن علاقه داشته باشید در این دفترچه یادداشت کنید حتی اگر از سر هیجانات نادرست باشد. این دفترچه را همواره بهروز کنید. هر وقت کاری و یا حرفهای را دیدید که از آن خوشتان آمد و با خود فکر کردید که ممکن است به آن حوزه نیز علاقه داشته باشید، آن را در همان دفترچه به مجموعه خود اضافه کنید.
این لیست باید از علاقههای عمیق تا علایق سطحی و زودگذر را در برگیرد.
پس از آن که لیست خود را تهیه کردید، میخواهیم به توضیح انواع علایق بپردازیم تا با شناخت بهتر بتوانیم اصل را از فرع تشخیص دهیم.
اشتیاق و علاقه میتواند ناشی از عشق باشد و میتواند از هوس. برخی علایق ما بسیار عمیقترند اما برخی دیگر از آنها سطحی و زودگذر هستند.
علایق خود را اولویتبندی کنید. پنج دسته در نظر بگیرید، سپس آنها را در این پنج دسته جای دهید. همچنین میتوانید در برابر هرکدام از علایق خود یک عدد قرار دهید و به این صورت به آن علاقه اولویت دهید. به اولویتهای اول و برتر خود عددِ (دسته) یک و به اولویتهای کماهمیتتر عدد پنج را اختصاص دهید.
من نیز عکس تمرینات خود را در پایین به اشتراک گذاشتهام.
اگرچه اختصاص عدد و اولویتبندی ما را به شناخت علایق خود اندکی نزدیک میکند اما هرگز نباید فریب اعداد را بخوریم.
بعضی مواقع ما از حوزهای اطلاعات کافی و جامعی نداریم. برای مثال در بدترین حالت تنها نام آن به گوش ما رسیده، برایمان جالب است و تازگی دارد و ممکن است در اثر کنجکاوی و هیجانات به آن اولویت بالایی در لیست علایق خود اختصاص داده باشیم. در مقابل ممکن است حوزه و یا کاری وجود داشته باشد که کمی جالب به نظر رسیده و با تردید آن را به لیست خود اضافه کردهایم و سپس به آن دستهای با اولویت پایین اختصاص دهیم، اما با کسب اطلاعات و شناخت بیشتر از آن متوجه شویم که جزء علایق اصلی ما محسوب میشود. چراکه بعضی از علایق ما ممکن است هنوز کشف نشده باشد و در طول زمان به آن برسیم.
لیست علایق به چه درد میخورد؟
اکنون یک لیست تقریباً جامع و درحال بهروزرسانی داریم که میتواند در هنگام کسالت به ما کمک کند. اما کاربرد دیگر این لیست در پیدا کردن علاقه واقعی و سپس هدفگذاری و از همه مهمتر معنا بخشی به زندگیمان است.
آنچه برای یک زندگی به دور از کسالت و احساس افسردگی نیاز داریم داشتن هدف و انگیزه کافی برای دنبال کردن رؤیاهایمان است. “معنا“ در این مسیر نیروی استمراربخش است.
علایق اصلی خود را چگونه شناسایی کنیم؟
تمرینات این بخش کمی زمانبر است و به بررسی موردی نیازمند است.
یکی از علایق اولویت یک را انتخاب کنید و در رابطه با آن به سؤالات زیر پاسخ دهید و حتماً آنها را مکتوب کنید و در سمت دیگری از همان دفترچه یادداشت کنید. این نتایج قرار است در آینده موردبررسی و ارزیابی قرار گیرند.
توصیههای مربوط را نیز عملی کنید.
پس از انتخاب یکی از علایق اولویت “یک” «حداقل ده مورد از دغدغههای مرتبط با آن حوزه را بنویسید و همچنین به چرایی آن پاسخ دهید».
میتوانید نوشتن را با پاسخ به سوال زیر شروع کنید.
- 1. دغدغه من برای …….(کار یا حوزه موردعلاقه)….. چیست؟ من چه دغدغهای در آن حوزه دارم؟ چرا می خواهم به آن بپردازم؟ سپس حداقل ده مورد از دغدغههای خود را بنویسید. اگر موارد بیشتری برای نوشتن داشتید حتماً آنها را ادامه دهید. میتوانید حتی این لیست را نیز بهروزرسانی کنید.
- 2. پس از پاسخ به سوال قبل از خود بپرسید، چه بهایی حاضرم برای رسیدن به هدف و علاقه خود بپردازم؟ تا جایی که میتوانید به این سؤال پاسخ دهید (بهصورت مکتوب)
- چه اقدام عملی (با توجه به امکانات فعلی خود) میتوانم در جهت علایق خود انجام دهم؟ مثال: یک صفحه کتاب درباره آن بخوانم یا روزی یک ساعت را به انجام آن اختصاص دهم.
بسیاری از اوقات ما از قدم عملی برداشتن به سمت علایق خود امتناع میورزیم و تنها در کلام است که آن را حرفه و کار موردعلاقه خود معرفی میکنیم. اما بیش از هر چیزی عملگرایی علایق ما را نشان میدهد. لازم به بیان این مهم است که عدم اقدام عملی میتواند دلایل دیگری نیز داشته باشد. عدم اقدام عملی در حوزه موردعلاقه همچنین میتواند ناشی از اعتمادبهنفس کافی نداشتن، سخت و دور شمردن خواسته و ترس و ناامیدی از نشدنها باشد.
اگر تنها به دلیل ترسهای خود حاضر به اقدام عملی نیستیم نشانه بارزی است که باید در آن حوزه به خودباوری بیشتری برسیم و اعتمادبهنفس خود را در آن زمینه افزایش دهیم.
نکته مهم دیگر این است که به آستانه اشتیاق خود برای اقدام عملی توجه کنید. مثلاً اشتیاق شما تنها انجام 15 دقیقه فعالیت فیزیکی و یا فکری در آن حوزه است.
بهطورکلی اقدام عملی نکردن در حوزه موردعلاقه میتواند دو دلیل داشته باشد:
- آن کار موردعلاقه ما نیست و اشتباهی به آن چسبیدهایم.
- به توانایی خود در آن حوزه باور نداریم و ازنظرمان رسیدن به موفقیت در آن حوزه بهراحتی امکانپذیر نیست.
درصورتیکه موانع، ترسها، محدودیتهای ذهنی و عدم باور به توانمندیمان سبب شده تا از اقدام عملی بپرهیزیم باید بهطورجدی وقتی را برای افزایش اعتمادبهنفس و عزتنفس خود اختصاص دهیم.
***
تمرینات بالا را برای سایر علایق خود در همان دفترچه انجام دهید. ازآنجاکه برخی علایق ما هنوز کشف نشده است این تمرینات را برای اولویتهای رده پایینتر نیز انجام دهید. بسیاری از مواقع کار و هدف موردعلاقه در بهظاهر پیشپاافتادهترین جای زندگیمان نهفته است. نمونه آن را میتوان در کارآفرینان موفقی دید که از سادهترین ایدههای اطراف خود کسبوکارهای موفق و بسیار گستردهای راهاندازی کردهاند.
مراقبه کنید.
هرروز به مدت ده دقیقه مراقبه بیذهنی را تمرین کنید. مراقبه بیذهنی بهمعنای رهاکردن تمامی افکار است. ذهن خود را خالی کنید و از سکوت لذت ببرید. دغدغهها و نگرانیهای خود را برای مدت ده دقیقه رها کنید. آرامش ناشی از سکوت ذهنی و رهاکردن دغدغهها و نگرانیهای روزانه سبب میشود با خود درونیتان نزدیکتر شوید و خواستههای قلبی خود را ببینید.
قدم عملی بردارید.
اگر احساس کردید به حوزه ای علاقمند هستید اما به دلایل مختلفی تردید داشتید حتما با استفاده از شرایط و امکانات موجود و فعلی خود یک گام عملی در جهت آن خواسته بردارید. یک کتاب در مورد آن بخوانید. در اینترنت جستجو کنید و مقاله بخوانید و یا اگرمهرتی در آن زمینه دارید آن را عملی کنید.
اقدام عملی همانند آزمونی است که به شما نشان میدهد آن کار و یا حوزه را صرفا برای عنوان و ارزشهای درونی کاذب و اکتسابی دوست دارید یا آن را برای خود واقعیتان می خواهید. اقدام عملی است که نشان میدهد آیا آن کار و یا حوزه را از روی هیجان و احساس زودگذر میخواهید و یا حاضرید بهای یادگیری و عمل در آن حوزه را نیز بپردازید.
اهمیت استعداد و ارتباطِ آن با علایق
استعداد درواقع کار تو را کمی آسان میکند. استعداد تنها به این معنی است که احتمالاً در این حوزه یادگیری سریعتری دارید. آزمونهای مختلفی برای کشف استعداد وجود دارد که با جستجوی عبارت آزمونهای استعدادیابی میتوانید به آزمونهای آنلاین دسترسی پیدا کنید و یا بهطور تخصصی از یک روانشناس کمک بگیرید. شاید اینگونه به نظر برسد که در غالب موارد استعداد با علاقه هم راستاست، اما همیشه اینگونه نیست.
آنچه بیش از هر چیزی اهمیت دارد اجتماعِ شوق و معناست. بیشتر از هر چیزی لازم است کاری را انتخاب کنید و حوزهای را برگزینید که بیش از سایر موارد روحتان را به شوق و اشتیاق وامیدارد، علاوهبرآن میتوانید معنای زندگی و ارزشمندی را نیز در آن بیابید. این دو بهتنهایی انگیزه لازم را برای کسب مهارت، تلاش و اقدام عملی در آن حوزه به تو میبخشند و سبب استمرار تو در آن مسیر میشوند.
ارزشهای معنادار خود را چگونه پیدا کنم؟
قبل از هر کاری بهتر است به تفکیک ارزشهای واقعی از ارزشهای جعلی بپردازیم.
اکثر ارزشهای جعلی، ارزشهای دیگران هستند.
ارزشهای بسیاری وجود دارند که از طرف جامعه و اطرافیان به ما القا شده و ارزشهای درونی و خود ما نیستند. کار ما شناسایی ارزشهای واقعی و جداسازی آنها از ارزشهای جعلی است.
برای کشف ارزشهای واقعی خود میتوانید از پاسخ به این پرسشها شروع کنید.
زندگی من چگونه معنا مییابد؟
در صورت انجام چه کاری است که احساس ارزشمندی میکنم؟
در صورت انجام و اتمام چه کاری است که احساس میکنم مأموریت اصلی زندگی خود را انجام دادهام؟
یادمان باشد ارزشها ممکن است خیلی ساده باشند ممکن است ظاهری بهسادگی لبخند زدن و مهربانی با دیگران داشته باشند تا ظاهری سختتر مثل انجام کارهای سخت و طاقتفرسای ذهنی و جسمانی. این کاملاً بستگی به روحیات و خود واقعی شما دارد. هرچه به شناخت دقیقتری از خود برسید ارزشهای اصلی خود را راحتتر و سریعتر پیدا میکنید.
همانند تمرین پیداکردن علایق،در اینجا نیز تمرین سنجش میزان عملگرایی را انجام دهید.
پس از نوشتن ارزشها در برابر آنها بنویسید که اکنون با توجه به امکانات و شرایط فعلی مایلید چه اقدام عملی در جهت آن ارزش بردارید؟ هرگونه اقدامی هرچند کوچک پذیرفته و ارزشمند است. البته درصورتیکه با اشتیاق همراه باشد.
چگونه به شناخت دقیقتری از خود برسم؟
متأسفانه باید بگویم برای زمان کوتاهی هم شده باید دیگران را از زندگی خود حذف کنید حتی اگر آن فرد عزیزترین فرد زندگیتان باشد. نباید جز خود شما کسی دیگر حضور داشته باشد. تنها در چنین صورتی است که میتوانید صدای درون خود را بشنوید.
به مکانی بهتنهایی سفر کنید و یا اگر امکان سفر ندارید بهطور ذهنی تمامی افراد و ارزشهای القاشده از جامعه را از ذهن خود پاک کرده و با خود خلوت کنید. دفتر و قلمی برداشته و با خود واقعی و درونیتان صادقانه گفتگو کنید و مکالمات خود را ثبت کنید. این گفتگوها ممکن است برای مدت چند روز نیز ادامه یابد. در این راه لازم است صبور باشید چراکه در طی مسیر زندگیمان، نوع تفکر و نگرشمان نیز تحت تأثیر جامعه اطراف قرار گرفته و ما را از خود واقعی و اصیل خود دور کرده است. اکنون فرصتی است که از طریق تنهایی و خلوت با خود با تمام علایق، سلیقهها و عقیدههای شخصی خود روبهرو شویم.
به این شکل میتوانیم با دستیابی به شناخت بیشتری از خود، سبک شخصی زندگی خود را داشته باشیم و بر اساس ارزشها و علایق خود اهدافی را انتخاب کرده و برای تحقق آنها تلاش کنیم.
این مقاله یک بخش نیز تکمیلی دارد که میتوانید آن را در مقاله ویژگیهای کار موردعلاقه مطالعه کنید.
(فایل PDF این مقاله بروزرسانی نشده است_در اسرع وقت:)


ممکن است شما همچنین مایل باشید

چگونه از بدبینی و بدگمانی رها شوم؟
شهریور 15, 1399
ترسناکترین چیز دنیا… | شهامت غلبه بر ترسها
تیر 15, 1399
15 دیدگاه
سعید قائدی (با همزه)
سلام ممنون از مقاله خوبتون من خودم از مراقبه خیلی نتیجه گرفتم
farnaz
سلام آقای قائدی ممنونم از اینکه مقاله رو خوندید و تجربه خودتون رو کامنت کردید. سپاس فراراون
بازتاب:
تابان منتظر
مقاله خوبی بود. من از ده سال پیش تا حالا یک دفتر بزرگ دارم به نام دفتر علایق! الان که به لیست ده سال پیشم نگاه می کنم گاهی وقتها می ترکم از خنده :))) اما اون دفتر کمک رسان ترین وسیله زندگی من بوده. از خوندن مقاله ات لذت بردم! راستشو بگم، یه کم طولانی بود! و اگر قسمتهای بُلد رو یه کم کمتر کنی، خوانا تر می شه! البته این یه پیشنهاد شخصیه! از اون مقاله هاست که آدم باید چندین بار بخونه! من مقاله تو دانلود کردم و امیدوارم موفق باشی. منتظر مقالات بعدیت هم هستم . موفق باشی دوست عزیز
farnaz
تشکر می کنم عزیز و ممنونم برای پیشنهادت. بله یکم طولانی بود و ادامه اش هم در مقاله ویژگی های شغل موردعلاقه نوشته شده. ممنون که مطالعه کردید. خوبیه وبلاگ اینه که میشه هرروز بروزش کرد و بهبودش داد ممنوم از پیشنهادت
فایل pdf متاسفانه اپدیت نبود و اون قسمت گام عملی بردارید را نداره. در اولین فرصت آپدیت می کنم و فایل بروزشده را قرار میدهم اگر مقاله رو نتونستید پیدا کنید از بخش کتابهای من در منوی بالای سایت هم قابل دانلود هست و هم لینک مقاله برای مطالعه آنلاین قرارداده شده.حتما در اولین فرصت و اسرع وقت نسخه آپدیت شده PDF را قرار می دهم
مقدم
علاقهات را پیدا کن» توصیۀ مزخرفی است
علاقه پیدا نمیشود، بلکه به مرور پرورش مییابد
اقتصادوجامعه / نوشتار – سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ – ۰۸:۱۰
«علاقهات را پیدا کن؛ اگر آنچه را دوست داری انجام بدهی پیدا کنی، آن وقت دیگر مجبور نیستی حتی یک روز هم در زندگیات کار کنی». حتماً شما هم جملاتی از این دست را شنیده یا خواندهاید. جملاتی که نقل محافل و سمینارهای موفقیت است و کتابهای روانشناسی عامهپسند را پر کرده است. مطالعات اخیر برخی روانشناسان برجسته نشان میدهد که ممکن است زمانش رسیده باشد که شیوۀ تفکرمان را دربارۀ علایقمان تغییر دهیم. منبع سایت ترجمان
farnaz
سپاس از نظرتون
به نظرم در این دنیا عقاید و دیدگاه های متنوعی وجود داره و هیچ چیز صفر و صد نیست. و در این مورد هم معیار از پیش نوشته ای وجود نداره برای اثبات یا رد صد در صدی اون.
کاظم
عالی بود. متشکرم
farnaz
سپاس از حضور شما
حجت اله انصاری
سلام. از نوشتار زیباتون سپاس گزارم. ذهن زیبا و تفکر روشمند و مهندسی دارید که نوشته ی شما رو ممتاز کرده. احتمالا نتیجه پیوند هنر و مهندسی باشه 🙂
من هم دانشجوی مهندسی هستم و سرگشته بدنبال علاقه . و شاید فراتر ، انسان در جستجوی معنا
اگر مقالتون رو کمی خلاصه تر کنید عالی میشه. لطفا نوشتن رو ادامه بدید و ما رو بی بهره نگذارید. ممنون:)
farnaz
سپاسگزارم از لطف و محبتتون
این مجموعه مقالات در واقع نوشته های شخصیم در پاسخ به سوالاتم بوده درباره اینکه به چیزی علاقه دارم و اتفاقا برای منم سوال شد که معنای زندگی من چیست. مساله اینجا بود که من معنای زندگی خودم را براساس نظر جامعه شکل داده بودم و نه ارزش ها و سلیقه شخصی خودم. اون زمان نوشتن خیلی زیاد به من کمک کرد تا خودم رو بهتر و بهتر بشناسم. اما الان فکر می کنم امتحان کارهای مختلف و پیگیری علایقمون باعث بشه تا خودمون و خواسته هامون رو هر روز بهتر بشناسیم. درست مثل کودکی هامون که از امتحان و یادگرفتن موضوعات مختلف ترسی نداشتیم. فقط کافیه ایده هامون رو امتحانش کنیم و انجامش بدیم با ساده ترین امکاناتی که در دسترسمون هست. شاید اون زمان نوشتن درباره اینکه به چه چیزی علاقه دارم هم یک ایده بود که انجامش خیلی بهم کمک کرد.
“همچنین در پایان بخش دوم از موجموعه راهنمای کشف علایق درباره معنا نوشتم:
https://farnazqaed.ir/realgoals/
معنامیتواند بهسادگی خلق یک لبخند و یا به پیچیدگی نجات یک جان باشند. آنچه اهمیت دارد رضایت درونی و شادی خود واقعی شماست. معنا در دنبال کردن علایق و انجام کاری است که به تو لذت و عشق میدهد. تجربه لذت و عشق شاید همان معنای حقیقی تو برای انجام کار موردعلاقهات باشد. همهچیز به خود واقعی تو برمیگردد.”
سپاس از حضورتان، پاینده باشید.
نسیم رضائی
سلام
ممنونم بابت مقالتون وقتی میخوندمش کاملا درکش میکردم انگار برای من نوشته شده بود🌷
farnaz
سپاس از شما خوشحالم که مفید بود🌹
مهران دلان
عکس سایتتون رو که دیدم فکر کردم یه سایت خارجی هست که به فارسی ترجمه شده. (هاهاهاها). خیلی زیباست. مقاله تون حرف نداشت. کلام تون صمیمی بود. از بین مطالب گوناگونی که راجع به علاقه خوندم و ویدیوهایی که دیدم مطالب شما رو بیشتر پسندیدم. حس می کنم می تونید یه کلیپ هم راجع به این موضوع بسازید. نمیخوام بگم مطلب رو خلاصه کنید اینم از بدبختی های انسان مدرن هست که صبرش کمه. ولی یکم جمع و جورتر بنویسید. پاینده باشید
farnaz
خوشحالم که مفید بود مدتیه که فقط در حوزه نقاشی آبرنگ در این سایت می نویسم و نقاشب هام رو منتشر میکنم و موضوعات دیگه رو به متخصصین آن حوزه سپردم. ممنونم از یادآوری و نکات خوبتون