
سفر تکاردک
نور روی برکه آرام نشسته است، به گمانم از لابلای درختانِ آن سو میتابد.
تک اردک در جستجوی نور سفر خود را آغاز می کند تا به طلوع برسد به منبع تمام نورها.
با پاهای پارویی نارنجی کوچکش، تنش را روی آب شناور میکند، نسیم خنکی پرهای کاکلش را شانه میزند.
برکه منحصر به فرد است و زیبا و البته ناشناخته.
حرکت پاهای کوچکش برکه را به تلاطم می اندازد و نور رقصان روی امواج مسیر را برایش واضح تر میکند فقط کافی است مسیر نور را در پیش بگیرد تا به طلوع برسد به منبع نور.
تک اردکانی اطراف او پرسه میزنند شاید هرکدام در حال طی کردن مسیر منحصر خود هستند.
در سویی دیگر و کمی دورتر اجتماعی از تکاردکها نمایان میشود بهنظر می آید گروه تشکیل داده اند.
تک اردک در مسیر خود به آنها می پیوندد، زیبایی مسیر در کنار آنها صدچندان میشود، سمفونی وکوک تکاردکها به همراه رقص نورها برکه را بیش از پیش آرام و امن میکند، گویا دیگر تمام برکه در انحصار آنهاست و لازم نیست چشم انتظار هیچ واقعه ناشناختهای باشند.
تک اردک در جستجوی نور از آن گروه و موسیقی منحصر به فردش جدا میشود و به گروه و آواز دیگری می پیوندد، گویا مسیر بیانتهاست و گروههای بینظیر بسیاری از اردکان در برکه هستند، اجتماعی از نور های رقصنده روی برکه.
هر اردک خود به تنهایی یک منبع نور است.


2 دیدگاه
فروزان فدایی
عاااااالی 👏👏👏👏
لذت بردم عزیزم ، چقدر قشنگ و درجه یک توصیف کردی ، چه آرامش قشنگی داشت تک اردک
باز هم بنویس و نقاشی کن عزیزم
موفق و برقرار باشی❤
farnaz
ممنونم عزیزم از محبتت و وقتی که گذاشتی ❤💎
خوشحال و موفق باشی همیشه 🌹🌟