
گلدان رز آبرنگ- یادداشت “چرایی”
این روزها بیشتر از هرچیزی به چرایی انجام کارهایم فکر میکنم.
قبلا نیز دغدغه چرایی و معنا را داشتم اما مانند امروز روی آن کلید نکرده بودم.
دو کتاب با چرا شروع کنید و چرایی خود را پیدا کنید نوشته سایمون سینک را از فیدیبو مطالعه کردم تا در این راه یاریگرم شوند.
از وقتی یادم میآید همیشه اشتیاق خود را دنبال کردهام. از زبان انگلیسی تا طراحی سیاه قلم از دیرینهشناسی تا نجوم و فیزیک و امروز هم دنیای آبرنگ.
به نظرم پذیرش علاقهام به آبرنگ از همه دشوارتر بود. در برابر این تغییر مقاومت بیشتری داشتم.
ماجرا ازین قرار است
وقتی آبرنگ را شروع کردم مطمئن شدم تقریبا تمام آنچه را میخواهم به من میبخشد درست مانند آسمان که سالها الهام بخشم بود،
اما نمی توانستم عظمت آسمان را رها کنم و زمین کوچک را بچسبم.
اگرچه امروز نظر دیگری دارم
هر سلول، هر اتم، هر شی و هر رنگ درون خود یک آسمان دارد آسمانی با وسعتی به بیانتهایی.
یکی دو سال است که غیرجدی و جدی آبرنگ کار میکنم. یکی دو سال است که رزومه مهندسی و رزومه نجومی خود را کنار گذاشتهام و میخواهم از صفر شروع کنم و یک نقاش آبرنگ شوم.
اما چه چیزی سبب شده تا در تردید بمانم؟ تردیدی که من را بیعمل نگهداشته است. دلایلی مثل:
آینده مبهم نقاشی
بی اهمیت بودن شغل یک نقاش در دنیای ذهنی من
ترس از تغییر
و ترس از تغییر دوباره
بیش از هر چیزی ترس از 《تغییرِ دوباره》 مرا میترساند.
وقتی انسان به سن خاصی می رسد و بالغ و به اصطلاح عاقل میشود انتظارات بیشتر میشود. هر اشتباهی قطعا بیشتر به چشم می آید. دنبال کردن اشتیاق درونی دیگر کاری پسندیده نیست.
حتی می تواند نشانه از این شاخه به آن شاخه پریدن و عدم ثبات باشد.
اما من به آن میگویم سفرکردن برای کشف درون.
چندوقت پیش در حالیکه روی نیمکت پارک نشسته بودم از خودم چند سوال خوب پرسیدم.
چرا من عاشق آسمان بودم اما آن را رها کردم؟
– دلایل منطقیام را بیان کردم.
چرا ترجیح میدهم آبرنگ را دنبال کنم و انگیزهام را برای دیدن آسمان زیبای شب از دست دادهام در حالیکه تصور آسمان هنوز هم میتواند قلبم را به تپش بیندازد؟
من چه چیزی را در آبرنگ پیدا کرده ام؟
اصلا وجه اشتراک علایق من چه بوده؟
من چه چیزی را درون خود گم کرده ام؟
من در علایقم به دنبال چه چیزی هستم؟
و چرا در علایقم استمرار نداشتهام؟
– ما درخت نیستیم،
ما انسان هستیم
این اولین جواب ذهن من است. نمی دانم این جمله زیبا و دهن صاف کن را از کجا برداشته است.
اما من منتظر چنین جواب کاملی نیستم. من جواب های نصفهنیمه و چالش برانگیز میخواهم تا بدنبال تکمیل آن بروم.
اگر چند سال دیگر آبرنگ را رها کنم چه؟ آیا امکان دارد؟
جواب کوتاه: هرگز
جواب دوم من این است
-با توجه به سابقهای که ذهن و حافظهی من از 《من》 دارد احتمال رهاکردن آبرنگ وجود دارد.
برای مثال در همین یکی دو هفته اخیر یا هر از گاهی چه چیزی باعث میشود من از نقاشی کشیدن دلسرد و متوقف شوم؟
آیا من به آبرنگ علاقه و اشتیاق کافی دارم؟ جواب کوتاه: بله
جواب دقیق تر: – به آبرنگ علاقه دارم اما اشتیاق کافی برای استمرار و پرداختن به آن خیر.
اکنون سوال مهم تر این است
چه چیزی در ذهن من گمشده است چه چیزی باعث شده تا هر بار علایقم را به بهانههای مختلف (و گاه ناموجه) رها کنم؟
جواب: -نداشتن و یا فراموش کردن چرایی و معنا
درباره گلدان رز آبرنگی
این نقاشی کاملا ذهنی و بدون طراحی اجرا شده است. اعتراف میکنم شاید هرگز نتوانم آن را دوباره اجرا کنم و البته شاید هم بتوانم گلهای رز زیباتری بکشم آن هم بدون طراحی اولیه. همه چیز بستگی به تمرین دارد.
برای این کار ابتدا محل و حالت اصلی گلها را روی مقوا با مدادی کمرنگ مشخص کردم.
در مرحله بعد مقوا را با آب اسپری کردم و فرصت دادم تا مقوا آب را تا حدودی جذب کند
و سپس کار خود را از کمرنگ به پررنگ و یا در این نقاشی از رنگ رقیق به غلیظ اجرا کردم.
بیشتر کار را در مرحله خیسی مقوا کشیدم و جزئیات نهایی را پس از خشک شدن کامل اضافه کردم تا نقاشی عمق و روح بیشتری به خود بگیرد.
* چرایی من حین اجرایی این نقاشی صلح و هماهنگی درونی بود که در طول نقاشی با گوش دادن به موسیقی و تمرکز، از این احساس درونی مراقبت و مواظبت کردم.
نام این اثر 《آرامش درون》 است.
لینک خرید اثر

