یکی از موضوعات مهم در نقاشی آبرنگ مبحث غلظت رنگ است.
و این اصل که چه غلظتی را در چه میزان از رطوبت مقوا قرار دهیم برای هر نقاش آبرنگ بسیار اهمیت دارد.
غلظت رنگ در آبرنگ
یکی از موضوعهای بسیار مهم دیگر در آبرنگ، غلظت رنگ است. شما با استفاده از غلظتهای گوناگون و با علم و تسلط بر این مبحث میتوانید آثار دلخواه خود را خلق کنید.
استفاده آگاهانه و درست از غلظتهای رنگی میتواند نقاشی را به اثری بینظیر تبدیل کند و استفاده از غلظت رنگ اشتباه میتواند به خراب شدن نقاشی آبرنگ منتهی شود.
انواع غلظت رنگ در آبرنگ
اساتید و نقاشان آبرنگ، گاه اصطلاحاتی نمادین برای بیان بهتر غلظت رنگ بهکار میبرند که بهصورت اجمالی آنها را معرفی میکنیم.
انواع غلظت از چای تا کره:
هدف این نوع نامگذاری درک بهتر میزان غلظتهاست.
چای:
این غلظت شفافترین و پرآبترین حالت ممکن است و غلظتی به رقیقی چای دارد.
قهوه:
غلظتی بیشتر از چای دارد، اما همچنان رقیق و پرآب است و به راحتی روی سطح پالت جابه جا میشود.
شیر:
غلیظ تر از قهوه است و حرکت رنگ روی پالت کمتر میشود.
خامه:
غلظت را مقداری بالا می بریم تا به قوام خامه برسیم.
دراین درجه از غلظت، بهدلیل اینکه پیگمنتهای رنگ به مراتب بیشتر از مرحله قبل شدهاند رنگ بهراحتی روی پالت نمیتواند حرکت کند و حرکت آن کُند است.
کره یا کره آب شده:
سخت ترین و غلیظ ترین حالت ممکن است، مانند زمانی که رنگ را مستقیما از قرص یا تیوپ رنگ برمیداریم.
درنهایت ماهستیم که باید باتوجه به نوع، سبک نقاشی و طرحمان انتخاب کنیم که در چه زمانی، از چه میزان غلظت استفاده کنیم و با تسلط و تمرین در غلظتهای رنگ، انتخاب درستی داشته باشیم.
اما بطورکلی میتوانیم رنگها را از رقیق به غلیظ بهکار ببریم.
میزان خیسی مقوا
موضوع مهم دیگر در آبرنگ رطوبت مقواست.
میزان رطوبت مقوا میتواند از سطح خشک، نمدار، مرطوب تا خیس متفاوت باشد.
ساعت آبرنگ جوزف زبوکویچ (joseph zbukvic watercolor clock)
سمت راست این ساعت میزان غلظت رنگ از چای تا کره را نشان میدهد و سمت چپ این ساعت میزان رطوبت مقوا از خشک، نمدار، مرطوب تا خیس را نشان میدهد.
این ساعت به ما کمک میکند تا غلظتها و رطوبتهای مختلف مقوا را بهتر درک کنیم.
انواع غلظتها روی درجههای مختلف از رطوبت مقوا هرکدام اثر متفاوتی دارد.
نکتههای نقاشی
در این تمرین سعی کردم تمرکزم فقط روی غلظت رنگها و میزان رطوبت مقوا باشد.
قبل از شروع هردو روی مقوا را با قلموی زمینه خیس کردم و روی شاسی ضدآب قرار دادم.
بهمنظور توجه بیشتر بر غلظت، فقط از قلموی سرگرد استفاده کردم، چون کار با آن برایم آسانتر است و تسلط بیشتری در بهکارگیری آن دارم.
همچنین توجهم به طراحی نسبتا کمتر بود.
در انتخاب رنگ دقت چندانی نداشتم و تنوع رنگی بیشتر براساس انتخاب رنگ در لحظه شکل گرفت.
من فکر میکنم برای یادگیری و هنگام تمرین آبرنگ بهتر است تمرکز خود را فقط و فقط روی یک مهارت یا یک موضوع بگذاریم و پس از بهبود نسبی آن مهارت، مباحث دیگر را نیز به تمریناتمان اضافه کنیم یا درصورت لزوم بهطور جداگانه تمرین کنیم.
زیرا اگر بخواهیم همزمان، همه موارد را در نظر بگیریم، این پراکندگی تمرکز ممکن است تمرین کردن را برایمان خسته کننده کند و همچنین میزان پیشرفتمان کمتر به چشممان بیاید.
بنابراین بیشتر توجه و تمرکز من در این تمرین بر میزان غلظت رنگ، زمان مناسب رنگگذاری و توجه به رطوبت مقوا بوده است؛ بهعبارتی اینکه در چه میزان از خیسی و در چه زمانی، غلظت رنگ مناسب را به کار ببریم.
با توجه به ابعاد کوچک نقاشی لازم بود بیشتر صبر کنم تا رطوبت مقوا کمتر شود و مقوا در حالت مرطوب یا برق زدن قرار بگیرد.
در ابتدا از رنگهای رقیق، پرآبتر و همینطور ترنسپرنت (شفاف) استفاده کردم.
لایههای اولیه رنگ آنقدر کمرنگ و رقیق با غلظت چای هستند که نگران حرکت رنگها و عبورشان از مرزهای مشخصشده نیستم.
در این مرحله چون از رنگهای روشن و رقیق استفاده کردم ایرادی ندارد رنگ بسیار روشن زمینه و گل درهم ادغام شوند.
استفاده از رنگ رقیق به حفظ و ماندگاری بیشترِ رطوبت در مدت زمان نقاشی کمک میکند.
گاهی لازم است مقداری صبر کنم تا رطوبت کمتر شود و یا از قسمت های حاشیه و اطراف نقاشی شروع کنم.
مثلا قسمتهایی از پسزمینه را شروع کنم و یا بخش انتهایی برگهای سبز را بدون اینکه به لبههای گلبرگها نزدیک شوم.
باید توجه داشته باشیم که هرچه رطوبت مقوا بیشتر باشد و یا رنگ رقیقتر باشد، حرکت رنگ روی سطح مقوا نیز بیشتر است و لبه های بسیار محو یا ادغام شدهای به ما میدهد.
باید در استفاده از این ویژگی و حرکت آزادانه رنگها (لوز loose) بسیار دقت کنیم و بااستفاده درست در زمان مناسب، باکمک آن به زیبایی آثار خود بیفزاییم.
رفته رفته و با گذشت زمان لازم است غلظت رنگ را افزایش دهیم.
خیس بودن سطح زیرین مقوا کمک میکند تا لبههای نرمتری داشته باشیم و زمان خیسی مقوا بیشتر شود.
همچنین علاوهبر بالا بردن غلظت رنگ، رنگهای تیرهتر را برای ایجاد تیرگیها در مرکز گل و یا پس زمینهی اطراف گل بهکار برده ام تا نقاشی عمق بیشتر و کنتراست بهتری داشته باشد.
برخی از نکات مهم این نقاشی را یادداشت کردهام و در اینجا منتشر میکنم. ثبت این نکات به من کمک میکند تا در تمرینات بعدی بهتر از آنها استفاده کنم. امیدوارم که این نکتهها و یادداشتها برای خوانندگان این نوشته مفید و اثربخش باشد.